دختر روستا

سرک می کشد دریا ساحل را هنگامی که هلال ماه مماس می شود با کمان ابروی دختر روستا.

خروس خوان ، دست نوازش دخترک روستایی می رویاند سبزی زندگی را، از دل خاک سرد.

و شیر سفره روستا، با جادوی انگشتان هنرمندش در پستان گوسفندان جاری می شود.

پشت پرچین کوتاه روستا، رودخانه ای جاریست که آسمان، آبی اش را وام گرفت  از او.